اولین خرید دوران اریک تن هاخ از لحاظ اسمی و قیمتی به هیچ عنوان پر سر و صدا نیست و این مساله در گام نخست بسیار حائز اهمیت است.

اختصاصی طرفداری - برای هواداران منچستریونایتد که به تابستان های پر حادثه عادت کرده اند، تایرل مالاسیا، مدافع چپ فاینورد، خرید خاصی محسوب نمی شود.

با این حال اریک تن هاخ، سرمربی دارای ایده هلندی، اولین خرید خودش را بدون سر و صدا و حاشیه از لیگ هلند و فاینورد انجام داد تا دورانش فنی اش را در منچستریونایتد آغاز کند. درباره اریک تن هاخ و ایده هایش و چالش هایی که در یونایتد خواهد داشت، به طور مفصل طی سه یادداشت صحبت کرده ام (اینجا). از لحاظ فنی پیشتر اشاره کرده ام که مدافعان کناری و ابزارهایی که در یونایتد موجود هستند برای اریک تن هاخ یک مورد جدی است و سرمربی هلندی یکی از مسائلی که باید روی آن متمرکز شود و کار را از صفر مطلق روی آن آغاز کند، مدافعان کناری یونایتد است. جایی که طی سه فصل و "خوب خرید کردن" (!) توسط اوله گونار سولسشر، دستاورد یونایتد در هر دو سمتِ آن، هیچِ خالص بوده است.

حالا در نخستین گام تایرل مالاسیا، مدافع چپ فاینورد، خریداری شده و این امید می رود که در ادامه نیز در بازار به فرصت های واقعی موجود در این پست علی الخصوص در سمت راست، توجه شود. اما تایرل مالاسیا چگونه مدافع کناری است که مورد توجه اریک تن هاخ واقع شده و هواداران منچستریونایتد انتظار چه نوع بازیکنی را در سمت چپ خط دفاعی خود خواهند داشت. در این یادداشت به طور ویژه و مفصل در این مورد صحبت خواهم کرد.

کار را از داده های فنی پیشرفته آغاز می کنم. داده های فنی پیشرفته را در دو بخش بررسی خواهم کرد و در هر بخش به ویژگی های مثبت و منفی مالاسیا از لحاظ فنی می پردازم. در بین این دو بخش نیز موردهایی مصداقی از عملکرد و سبک بازی مالاسیا را درون زمین مسابقه به شما ارائه خواهم کرد که می تواند در درک بهتر عملکرد این بازیکن موثر باشد. مطابق روال همیشه داده های فنی پیشرفته را روی نمودارها بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کرده ام تا بهتر بتوانیم به مقایسه کیفیت مالاسیا در هر یک از این داده ها با دیگر بازیکنان هم پستش در پنج لیگ مطرح اروپایی بپردازیم. به عنوان مثال وقتی می گوییم مالاسیا از حیث داده فنی «Ball progression» در صدک 90 اُم قرار دارد، به این معنی است که این بازیکن از 90 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی وضعیت بهتری از حیث این داده فنی داشته (تمامی داده های فنی پیشرفته مربوط به فصل تازه به اتمام رسیده لیگ هلند است).

در بخش اول پنج داده فنی پیشرفته را مورد بررسی قرار می دهم. داده فنی پیشرفته نخست «Ball progression» است. داده ای که به ما نشان می دهد هر بازیکن چه مقدار توپ را از طریق ارسال پاس و یا حمل آن، رو به جلو و در راستای دروازه حریف انتقال داده است. داده فنی پیشرفته دوم «xGChain» است. داده فنی پیشرفته ای ارزشمند که مشخص می کند در هر ضربه ای که به سمت دروازه حریف زده شده (با توجه به مقدار خطرناک بودن موقعیت) چه بازیکنانی در مالکیتی که منجر به زدن ضربه شده مشارکت داشته اند و ارزش مشارکت آنان نیز طبیعتا با مقدار xG (توضیح مفصل فنی) حاصل از آن ضربه مطابقت خواهد داشت. داده فنی پیشرفته سوم و چهارم «PAdj Recoveries» و «PAdj Tackles» هستند که در حوزه دفاعی بسیار اهمیت دارند و اینجا به طور مفصل درباره داده های فنی پیشرفته تدافعی توضیح داده ام. در نهایت داده آخر نیز در این بخش تعداد دریبل موفق است.

حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت تایرل مالاسیا را از حیث این پنج داده فنی پیشرفته نشان می دهد. ملاحظه می کنید که مالاسیا به طور میانگین در هر 90 دقیقه 14.5 متر از طریق پاس و یا حمل توپ، تیمش را رو به جلو سوق داده و از این حیث در میان تمامی مدافعان کناری در پنج لیگ مطرح اروپایی در صدک 90 اُم قرار گرفته. مالاسیا همچنین در هر 90 دقیقه مقدار 0.64 را از حیث داده «xGChain» از خود ثبت کرده که عدد فوق العاده ای است و و باعث شده تا او از 95 درصد مدافعان کناری در لیگ های مطرح اروپایی بهتر عمل کند. مالاسیا همچنین به طور میانگین در هر بازی 1.53 دریبل موفق انجام داده تا در صدک فوق العاده 94 اُم قرار گیرد. از لحاظ داده های فنی پیشرفته تدافعی نیز مالاسیا عملکرد خوبی داشته. او در هر بازی به ترتیب 3.32 و 3.03 «PAdj Recoveries» و «PAdj Tackles» از خود ثبت کرده و به ترتیب در صدک های 85 اُم و 95 اُم جای گرفته.

تحلیل داده ها در این بخش می تواند تصویر مشخصی از مالاسیا در شروع کار به شما ارائه کند. ما با یک مدافع کناری مدرن رو به رو هستیم. مدافع کناری که بارها از اهمیت آن ها در فوتبال مدرن صحبت کرده ام (اینجا و اینجا). مالاسیا در فصل گذشته در لیگ هلند نشان داده که پتانسیل فوق العاده ای به عنوان یک مدافع کناری مدرن دارد. او به خوبی توانایی های چنین مدافعانی را دارا است. مالاسیا به طور مستقیم در فاز تهاجمی تیمش مشارکت داشته و به طور مستقیم یکی از ارکان کلیدی تیمش در نیمه زمین حریف همراه با توپ محسوب می شود. می بینیم که چگونه می تواند تیمش را از طریق حمل توپ و پاس های رو به جلو، به دروازه حریف نزدیک کند و در عین حال می بینیم که در مالکیت توپ هایی که به زدن ضربه به سمت دروازه حریف منجر شده، تا چه اندازه مشارکت بالایی داشته است. مطابق انتظاراتی که از مدافعان کناری مدرن داریم، مالاسیا در کار با توپ بسیار توانا است، تکنیک خوبی دارد و در یک سوم تهاجمی مشارکت بالایی از خود نشان می دهد. از حیث پارامترهای تدافعی نیز می بینیم که مالاسیا عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داده. چه از لحاظ بازپس گیری توپ که یک مدافع کناری مدرن باید در آن علی الخصوص از بالای زمین مشارکت خوبی داشته باشد و چه از لحاظ پارامتری فیزیکی همچون تکل زدن، می بینیم که مالاسیا بسیار توانا نشان داده.

به چند مورد مصداقی از تحلیل ارائه شده درون زمین مسابقه دقت کنید تا موارد بررسی شده را عینا مشاهده کنید. به مورد اول از دیدار فاینورد مقابل هیرنفین دقت کنید. این مورد در راستای نمایش توانایی ها و تکنیک مالاسیا و همچنین مشارکت فعال او در یک سوم تهاجمی در راستای خلق موقعیت، انتخاب شده. در تصویر اول به موقعیت مالاسیا به عنوان مدافع چپ فاینورد دقت کنید که در انتظار رسیدن توپ توسط علیرضا جهانبخش به خودش در پشت باکس حریف است.

در تصاویر بعد به ترتیب می بینید که چگونه مالاسیا توپ را دریافت می کند و وارد باکس می شود. نگاه کنید که چگونه او خیلی سریع توسط سه بازیکن هیرنفین مورد هجوم واقع می شود و عملا در محاصره این سه نفر درون باکس قرار می گیرد. با این حال مالاسیا تکنیک و هوش بسیار خوبی دارد. چند گام به عقب می آید و ناگهان با استفاده از تکنیک انفرادی اش دور می زند و خیلی سریع در یک حرکت، سه بازیکن حریف محو می شوند. مالاسیا با سرعت زیاد خود از مدافعان حریف عبور می کند و خودش را در موقعیتی تقریبا تک به تک با دروازه بان قرار می دهد. ضربه او البته وارد دروازه نمی شود اما توانایی های او را به عنوان یک مدافع کناری که پتانسیل زیادی در فوتبال مدرن دارد، آشکار می کند.

مورد دوم نیز روی تاکید بر نمایش توانایی ها و تکنیک مالاسیا و همچنین مشارکت فعال او در یک سوم تهاجمی در راستای خلق موقعیت، انتخاب شده. این بار در یک دیدار دشوار در لیگ هلند و پیش روی چشمان اریک تن هاخ مقابل آژاکس. سناریو مشابه مورد قبلی است. به ترتیب در تصاویر می بینید که مالاسیا این بار در «Half-space» (توضیح مفصل فنی) سمت چپ که انتظار می رود یک مدافع کناری چپ مدرن در آن بسیار فعال باشد، صاحب توپ است. بازیکنان آژاکس تمامی راه های پاس رو به جلو را بسته اند و خیلی سریع با چند بازیکن مالاسیا را محاصره می کنند. مدافع چپ جوان هلندی بار دیگر خیلی سریع با استفاده از تکنیکش دور می زند و در میان چندین بازیکن آژاکس محاصره را می شکند و طی یک پاسکاری سریع با هم تیمی اش همراه با توپ خودش را وارد باکس می کند و پاسی هوشمندانه درون باکس برای هم تیمی اش ارسال می کند. این معنای واقعی یک مدافع کناری مدرن است. مدافع کناری که چنین توانایی را نداشته باشد و در یک بازی 90 دقیقه ای نتواند بارها و بارها در راستای چنین فعالیت هایی اقدام کند، هیچ کاربردی در فوتبال مدرن این روزها و زیر نظر یک سرمربی مدرن نخواهد داشت.

مورد سوم در راستای نمایش توانایی های مالاسیا در دادن پاس های رو به جلو و مهم در یک سوم تهاجمی انتخاب شده. موردی بسیار کلیدی برای یک مدافع کناری در فوتبال مدرن. در دو تصویر اول بار دیگر به موقعیت مالاسیا به عنوان مدافع چپ فاینورد در دیدار مقابل آیندهوون دقت کنید.

در تصاویر بعد به ترتیب دقت کنید که مالاسیا چگونه پس از تصاحب توپ بلافاصله از بین چهار بازیکن رو به روی خود، پاس زمینی رو به جلو و با طول زیادی را برای هم تیمی اش به درون باکس ارسال می کند که باعث می شود تیمش در موقعیت ایده آل سه در برابر سه درون باکس قرار گیرد. موقعیتی بسیار ایده آل در فاز تهاجمی که از سوی یک مدافع کناری ایجاد شده است.

مورد چهارم نیز روی تاکید بر همین مسئله از دیدار مقابل ویلم انتخاب شده. در تصاویر به ترتیب توانایی خوب مالاسیا را این بار در راستای طراحی یک حمله سریع برای فاینورد می بینید. نگاه کنید که او چگونه توپ را در جناح چپ و در نیمه زمین خودی دریافت می کند و خیلی سریع با درکی درست از موقعیتی که تیمش در آن قرار دارد، پس از چند متر حمل توپ، پاس زمینی رو به جلو و با طول بسیار زیادی را در راستای آزاد کردن هم تیمی اش پشت مدافعان حریف ارسال می کند. پاسی که در نهایت از زمین خودی، فاینورد را به پشت باکس حریف در یک حمله سریع می رساند. این ها پتانسیل ها و توانایی های مالاسیا است که می تواند او را به یک مدافع چپ مدرن در سطح تیم های مطرح اروپایی بدل کند.

در بخش بعدی بار دیگر به داده های فنی پیشرفته بازمی گردم. این بار چهار داده فنی پیشرفته را از مالاسیا ابتدا مطالعه و سپس تحلیل خواهم کرد. داده اول و دوم تعداد سانترهای موفق و درصد سانتر موفق است. داده فنی پیشرفته سوم مقدار «Dispossessed» است که نشان می دهد یک بازیکن تا چه اندازه در تلاش برای عبور از تکل های حریف ناکام بوده. داده فنی پیشرفته آخر نیز در این بخش درصد پیروزی در نبردهای هوایی است که درباره آن صحبت خواهم کرد.

حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت مالاسیا را از حیث این چهار داده فنی پیشرفته نشان می دهد. می بینیم که مالاسیا به طور میانگین در هر بازی مقدار 0.59 سانتر موفق را از خود ثبت کرده که او را در صدک متوسط 57 اُم در میان مدافعان کناری پنج لیگ معتبر اروپایی قرار داده. در عین حال می بینیم که سانترهای مالاسیا 21.5 درصد موفق بوده که باز هم وضعیت متوسطی از او را ثبت کرده تا مالاسیا در صدک 52 اُم قرار گیرد. مدافع جوان هلندی در هر بازی به طور میانگین 1.39 بار در تلاش برای عبور از تکل های حریفان ناکام بوده که وضعیت بسیار بغرنجی است و او را در صدک سوم در میان مدافعان کناری پنج لیگ معتبر اروپایی قرار داده. در نهایت نیز می بینیم که مالاسیا مطابق انتظاری که با توجه به فیزیک بدنی اش می رود، در 51.3 درصد نبردهای هوایی اش موفق بوده که باز هم عملکرد متوسطی است و او را در صدک 55 اُم قرار داده.

تحلیل داده ها در این بخش بسیار کلیدی است و نقاطی که مالاسیا بیشتر جای پیشرفت دارد را عیان می کند. مدافع هلندی گرچه در یک سوم تهاجمی با استفاده از سرعت، تکنیک، هوش و پاس های زمینی اش کاملا پویا است و عملکرد خوبی دارد، اما از حیث ارسال سانتر که برای مدافعان کناری حائز اهمیت است، عملکرد متوسط و توانایی متوسطی دارد. او دقیقا در مرکز مدافعان کناری از این حیث قرار گرفته که برای بازی در تیمی همچون یونایتد به عنوان یک مدافع کناری کافی نیست. مالاسیا در این حوزه به شدت جای کار دارد و به نظر می رسد که این مسئله با توجه به رویکرد فنی اریک تن هاخ در فاز تهاجمی و سن و سال مالاسیا، قابل بهبود باشد. همچنین می بینیم که علاقه مالاسیا به دریبل زدن و عبور مستقیم از بازیکنان حریف آن روی سکه ای نیز دارد. مدافع هلندی در هر بازی به طور متوسط نزدیک 1.5 بار در عبور از تکل های حریفان ناکام می ماند که عدد بسیار قابل توجهی است و مدافعان کناری بسیار کمی در پنج لیگ معتبر اروپایی وجود دارند که به اندازه مالاسیا در عبور از تکل های حریفان ناکام بمانند. در نهایت مطابق انتظارات می بینیم که مالاسیا در نبردهای هوایی و درصد پیروزی در آن نیز عملکرد متوسطی داشته که البته همان طور که گفته شد با توجه به فیزیک بدنی اش، چندان دور از ذهن نیست و راه های مختلفی برای پوشش این مساله نیز از لحاظ فنی وجود دارد. در فوتبال مدرن کوتاهی قد مدافعان به خودی خود مشکل بزرگی محسوب نمی شود و از لحاظ فنی بحث های مختلف زیادی در رابطه با آن وجود دارد که بررسی آن خود به یک یادداشت مفصل فنی جداگانه احتیاج خواهد داشت.

تایرل مالاسیا با قیمتی ناچیز اما پتانسیل های زیادی راهی منچستریونایتد می شود. نکته امیدوار کننده برای هواداران یونایتد پتانسیل بسیار بالای او در راه تبدیل شدن به یک مدافع چپ مدرن در سطح پنج لیگ معتبر اروپایی است. دیدیم که او همین حالا چه توانایی های تهاجمی خوبی دارد و در عین حال در ابعاد مختلفی نیز باید پیشرفت کند. اریک تن هاخ شناخت کاملا مشخصی از توانایی های مالاسیا دارد و ایده های فنی اش نیز می تواند مالاسیا را با سرعت بیشتری رو به جلو سوق دهد. ناپایداری شخصیتی لوک شاو و سست عنصر بودن او از لحاظ حرفه ای تن هاخ را مجاب کرده تا خیلی سریع یک مدافع چپ با استعداد را خریداری کند و در عین حال احتمالا یکی دیگر از خریدهای بی مصرف اوله گونار سولسشر (الکس تلس) نیز به درهای خروج نزدیک خواهد شد. اریک تن هاخ در اولین خرید خودش دست روی نقطه ضعف بزرگی گذاشته که پیش از این نیز بارها درباره آن صحبت کرده ام و اقدام فوری سرمربی هلندی بار دیگر اهمیت این مسئله را بیش از پیش نمایان می کند. تن هاخ از صفرِ مطلق باید شروع کند و اگر به فردی با رزومه هدایت کاردیف سه سال زمان داده شده، فردی همچون اریک تن هاخ در سطح فوتبال مدرن، باید لایق سیصد سال زمان برای ساختن تیمش باشد.

*داده های فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Driblab استخراج شده است.